بازی محلی قاب بازي ،بجول (آشيق)

بازی محلی,بازی محلی قاب بازي,بازسهای قدیمی,بازیهای سنتی

 بازی محلی قاب بازي ،بجول (آشيق)
یکی از بازیهای دسته گروهی و جالب بیدخت قدیم “پادشا – وِزیرک ” (padešã-vezirak) بود. ابزاری که در این بازی به کار برده میشد یک بجول (bejōl) یا مجول (mejōl) و به شرح دیگر، یک قاپ بود و بجول در واقع همان استخوان بندگاه پا و ساق یعنی استخوانی می باشد که در مچ پا بین دو غوزک قرار دارد.

 

گفتنی می باشد هر بجول چهار وجه دارد که با توجه به نوع بازی، نام آن تفاوت میکند. به طور مانند، در پادشا وزیرک جهت دارای فرورفتگی بجول “دزد” و جهت برجستهاش “دلداده” نامیده میشود. اگر بجول را طوری روی زمین قرار دهیم که جهت فرورفتهاش روی زمین و بخت شاخکدار آن رو به جلو باشد، جهت چپ آن “پادشاه”، و جهت راست آن “وزیر” نامیده میشود. در بازی “کار پیشهی …” که در واقع نوعی تفأل طنز می باشد نیز همین نامها به کار برده میشود. اما در بازی “سه مجول” (سه قاب / سه قاپ)، و بازییی که صرفاً  “بجول بازی” خوانده می‌شود، وجه شاه آن “اسب”، وجه وزیر آن “خر”، وجه دلداده آن ” پُک” (pok) و وجه دزد آن “جک” (jek) خوانده می‌شود. جک و پک در واقع همان “جیک” و “بُک” (bok) پارسی می باشد.

بیشتر بخوانید:  بند بازی به سبک گیلانی

شیوه‌ی انجام “پادشا وزیرک” بدین ترتیب بود که بچه‌ها دور هم می‌نشستند و هرکدام به نوبت بجولی را که از قبل آماده کرده بودند، در دست گرفته و مثل بی‌مو در بازی نرد، آن را در دست تکان داده وبه وسط مکان بازی می انداختند. این عمل آن قدر ادامه می یافت که یک نفر ” پادشاه” بیاورد و تکلیف سرگروه بازی که پادشاه خوانده می شد، روشن شود. بعد، سایر بازیکنان به انداختن بجول ادامه می دادند تا وزیر هم مشخص شود. شاه و وزیر که انتخاب می شدند، اصل بازی آغاز می شد و در حالی که این دو نفر از انداختن بجول معاف بودند، بقیه به نوبت آنقدر به انداختن بجول ادامه می دادند تا یک نفر ” دزد” بیاورد. وقتی که دزد مشخص می شد، وزیر خطاب به پادشاه می گفت:” قبله خردمند، دزدی گرفتم”. پادشاه خطاب به دزد می گفت:” چرا پسر دزدی می کردی؟” و دزد جواب می داد که” خرجی نداشتم”. و پادشاه با لحنی خشم آلود می گفت:” مگر نمی دانی که دزدی جرم می باشد و تقاص دارد؟” و در حالی که دزد سکوت اختیار می کرد، پادشاه حکم مجازاتش را صادر می کرد و وزیر هم مأمور اجرای حکم می شد. تقاص ها طوری معین‌کردن می شد که بازیکن ها از عهده ی انجامش برآیند.

بیشتر بخوانید:  بازيهاي محلي بنار – كوكو

مثلا به دزد دستور داده می شد که برود دستانش را در نهر قنات یا حوضی که در آن نزدیکی قرار داشت خیس کند و برگردد. از لحظه ی آغاز اجرای حکم، وزیر با دستمال، کلاه یا هر وسیله ی دیگری که در اختیار داشت آغاز می کرد به ضربه زدن به پشت دزد و دزد هم سعی می کرد از دست وزیر عقب‌نشینی کند و هرچه زودتر حکم پادشاه را عملی سازد و به مکان بازی باز گردد. تندی ضربه ها به انصاف وزیر بستگی داشت. گاهی پادشاه احکام جالبی صادر می کرد که مایه ی خنده بازیکنان می شد. مثلاً به دزد دستور داده می شد که برود و درب منزل فلان همسایه را بزند و پس از آن که جوابی از داخل منزل شنیده شود، سوٌالی از او بپرسد و جوابش را بیاورد. در پایان مدت اجرای حکم، دزد بد اقبال همچنان زیر ضربات سبک و سنگین وزیر قرار داشت. و بازی همین طور ادامه می‌یافت.

بیشتر بخوانید:  بازی محلی «کله وروانک»

منبع:rasekhoon.net

 

مطلب پیشنهادی

بازی محلی«ابو، امح جیم» درمناطق عربى زبان خوزستان

بازی های محلی خوزستان بازیکنان به دو گروه تقسیم مى‌شوند و روى زمین دایره بزرگى …