بازیهای محلی
جولاتوتما
به دلخواه روى زمين بازى چالههائى مىکنند که يک توپ کوچک يا گردو در آن جا بگيرد. در داخل هر چاله تعدادى سنگ ريزه مىريزند. بازيکنان یکی یکی، توپ را درجهت چالهها قل مىدهند. اگر توپ در چالهاى افتاد به ازاء آن يکى از سنگريزههاى داخل چاله را برمىدارند تا سنگ داخل چالهها پایان شود. سپس سنگها را مىشمارند. سنگ هرکس بيشتر بوده برنده ٔ نهائى میباشد .
تولاما
دايره ٔ بزرگى روى زمين مىکشند و آن را به هشت بخت تقسيم مىکنند. در سمت چپ و در خارج دايره مربع مستطيلى رسم مىکنند که منزل ٔ اول بازى میباشد. منزلهاى داخل دايره را هم، از ۲ تا ۹ شمارهگذارى مىکنند. درست در نقطه ٔ مقابل منزل ٔ يک، در آن جهت دايره و در بيرون آن نيمدايرهاى رسم مىکنند که جهنم خوانده مىشود. بازيکن اول، سنگ را در منزل ٔ اول مىاندازد و خود از روى منزل ٔ اول مىپرد و يک پاى خود را در منزل ٔ دو و پاى ديگرش را در منزل سه مىگذارد. بعد به منزل ٔ نه مىپرد و پاى راست خود را بالا نگه مىدارد، خم مىشود و سنگ را از منزل ٔ اول برمىدارد و از روى منزل ٔ يک به بيرون بازى مىپرد. پشت به شکل بازى مىايستد و سنگ را مىاندازد. سنگ در هر منزلاى افتاد، آن منزل متعلق به بازيکن خواهد بود. اما اگر سنگ او به جهنم افتاد، او سوخته میباشد و ديگرى بازى را آغاز مىکند. در اين بازى افتادن سنگ و يا رفتن پا روى خط سبب باخت بازيکن میباشد. همينطور اشتباه گذاشتن پا در منزل .
درمانچى بابا (توفارقان )
نقش داشتنهاى بازى آسيابان و زن بيوه میباشد. آسيابان مشغول کار میباشد که زن بيوه ٔ گرسنهاى مقدارى گندم براى آردکردن مىآورد. آسيابان از آردکردن گندم او طفره مىرود و وانمود مىکند که خيلى کار دارد. هربار زن براى نرم کردن دل او شعرى مىخواند ولى او باز هم راضى نمىشود. زن چند شعر مىخواند، آسيابان کار او را راه مىاندازد و بازى پایان مىشود .
پيشک قاشدى
ابتدا پشک مىاندازند و يکى گرگ مىشود. فرارى بايد با سرعت دست خود را به گرگ بزند و عقبنشینی کند. گرگ هم بايد به دنبال او تکان کند تا او را بگيرد. اما چون محدوديت مکانى وجود ندار، فرارى مىتواند بههر سمت و گوشهاى عقبنشینی کند و همين امر سبب مىشود گرگ را کوفته کند. بازى وقتى پایان مىشود که فرارى توسط گرگ زده شود که در اينصورت جاها عوض مىشود .
منبع:بخش تفریحی بیتوته